loading...
پورتال جامع گلدنگار
amir بازدید : 133 یکشنبه 03 آذر 1392 نظرات (0)

از ساعت متنفرم

این اختراع غریب بشر که مدام

جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی یادم می کشد

دلتنگى

حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره

تمنای بودنش را می کند

دلتنگی

عین آتش زیر خاکستر است

گاهی فکر می کنی تمام شده

اما یک دفعه همه ات را آتش می زند

منم دلتنگ رویت

دلم آید به سویت

چه کردی با دل من

که کرده آرزویت

فـرهنـگ لـغـت هــا

نـیـاز بـه ویــرایــش دارند

بـرای مـعنی دلـتـنـگی

احتیـاج بــه ایــنهــمـه کـلمه نــیـســت

دلتنـگی یــعنـــی

تـــو . . .

چه سخت است دلتنگ قاصدک بودن

در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی وزد

اشک من جاری شد

جای تو خالی بود

جـــــــــای تـــــــــو

عکس تو درطاقچه ی کوچک قلبم خندید

شعر دلتنگی من سخت گریست

بیقرار توام و در دل تنگم گله هاست

آه ! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست

در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست

با عشق تو شب را به سحر گاه رسانم

بی لذت دیدار تو شب را سحرم نیست

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1085
  • کل نظرات : 42
  • افراد آنلاین : 106
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 312
  • آی پی دیروز : 36
  • بازدید امروز : 847
  • باردید دیروز : 41
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3,911
  • بازدید ماه : 3,911
  • بازدید سال : 40,663
  • بازدید کلی : 673,745