loading...
پورتال جامع گلدنگار
amir بازدید : 132 یکشنبه 03 آذر 1392 نظرات (0)

اشک هایم که سرازیر می شوند

دیری نمی پاید که قندیل می بندد

عجیب سرد است هوای نبودنت

هرگاه دلت یاد کسی کرد و فرو ریخت

آنگاه به یاد آر که من نیز به یاد تو چنینم

من بودم

تو

و یک عالمه حرف

و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد!

کاش بودی و می فهمیدی

وقت دلتنگی یک آه چقدر وزن دارد

لطفا هی نپرس دلتنگی چه معنی دارد ؟

دلتنگی معنی ندارد

درد دارد

دل من تنگ تو است

صندلیهای حیاط

پر برف دیشب

و تو کی می آیی؟

که شود آب همه برف هایی

که نبودت را فریاد زده !

نگاهت کافیست

تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم

تو همیشه دعوتی

راس ساعت دلتنگی

دلتنگی احساس قشنگیه

وقتی بدونی اونیکه دوسش داری

هیچوقت فراموشت نمی کنه

نگاهم کن که چشمانت قشنگ است

صدایم کن که دل در سینه تنگ است

مرا با خود ببر آنسوی غربت

که اینجا شیشه هم از جنس سنگ است

چقدر سرد است!

وقتی

دلتنگتم و نیستی

دلم برات تنگ شده جونم

می خوام ببینمت نمی تونم

بین ما دیوارهای سنگی

فاصله یک عمره می دونم

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1085
  • کل نظرات : 42
  • افراد آنلاین : 81
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 341
  • آی پی دیروز : 36
  • بازدید امروز : 1,148
  • باردید دیروز : 41
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4,212
  • بازدید ماه : 4,212
  • بازدید سال : 40,964
  • بازدید کلی : 674,046