باز شب آمدو من آغوشم را به روی رویای بودن تو می گشایم
تب خواستنت تمام مرا به آتش کشیده است
طبیب من درمان درد من تویی
مرا به داروی حضورت مداوا کن
باز شب آمدو من آغوشم را به روی رویای بودن تو می گشایم
تب خواستنت تمام مرا به آتش کشیده است
طبیب من درمان درد من تویی
مرا به داروی حضورت مداوا کن