نگاهت که می کنم
چیزی مرا از "ندانستن ها" جدا می کند
با تو که می خندم
قفل های این روز ها باز می شوند
چه خوش اتفاقی است
با توبودن
به تو می اندیشم
به لبخند گیرا و مهربانت
به صدای مردانه و پر هیبتت
بوی آرامش می دهد افکارم وقتی تو سلطان آن می شوی
کسی انگار تپش های قلبم را به قدم هایت بند زده
چه بی قرار می شوم
وقتی نگاهت را از چشمانم می گیری
چه دلتنگ می شوم
وقتی صدایم نمی کنی
تو را من پرواز می کنم، تورا من واژه می سازم تو را من نفس می کشم
چه خوش طعم است
لب هایی که "دوستت دارم" را زمزمه می کند
عزیزم!
نگاهم چشمانت را حفظ است
من از امتحان نگاهت رد نخواهم شد
منبع :http://stekhdam.rozblog.com/