یک نفر امد قرارم را گرفت
برگ و بار و شاخسارم را گرفت
چهار فصل من بهار بود ، حیف
باد پائیزی بهارم را گرفت
اعتباری داشتم در پیش عشق
با نگاهی اعتبارم را گرفت
عشق یا چیزی شبیه عشق بود
آمد و دار و ندارم را گرفت
•
من که گفتم این بهار افسردنی است
من که گفتم این پرستو مردنی است
من که گفتم ای دل بی بند و بار
عشق یعنی رنج یعنی انتظار
آه عجب کاری به دستم داد دل
هم شکست و هم شکستم داد دل
•
لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو
تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو