loading...
پورتال جامع گلدنگار
amir بازدید : 163 چهارشنبه 29 آبان 1392 نظرات (0)

یک نفر امد قرارم را گرفت

برگ و بار و شاخسارم را گرفت

چهار فصل من بهار بود ، حیف

باد پائیزی بهارم را گرفت

اعتباری داشتم در پیش عشق

با نگاهی اعتبارم را گرفت

عشق یا چیزی شبیه عشق بود

آمد و دار و ندارم را گرفت

من که گفتم این بهار افسردنی است

من که گفتم این پرستو مردنی است

من که گفتم ای دل بی بند و بار

عشق یعنی رنج یعنی انتظار

آه عجب کاری به دستم داد دل

هم شکست و هم شکستم داد دل

لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو

تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1085
  • کل نظرات : 42
  • افراد آنلاین : 95
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 338
  • آی پی دیروز : 36
  • بازدید امروز : 1,096
  • باردید دیروز : 41
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4,160
  • بازدید ماه : 4,160
  • بازدید سال : 40,912
  • بازدید کلی : 673,994