loading...
پورتال جامع گلدنگار
amir بازدید : 168 چهارشنبه 29 آبان 1392 نظرات (0)

یادت را از من نگیر

بگذار من هم مثل سهراب بگویم دلخوشی ها کم نیست

آدم های خوب نه خاطره اند نه تاریخ

بلکه حقیقت روزگارند درست مثل خودت

وقتی تو با منی

ترافیک می تونه بهترین مکث عالم باشه

چه درونم تنهاست و در این تنهایی

شاخه ی خشک نگاهم گل چشمانت را می جوید

دلتنگی حس عجیبی است

که گاهی تو را به یادم می آورد

گاهی یعنی همیشه

گاهی یعنی الان

نمیدانم چرا ، اما برایت سخت دلتنگم

در این مسلک که صورت های بی احساس بسوی قلب های ساده می تازند

من اینجا در صف مرگ شقایق ها برای رنگ چشمان تو دلتنگم

هی رفیق

خواستم بگویم این آرزویی که تو به آن رسیده ای

روزگاری مال من بود

جـدایـی آنقدر ها هم که فکر می کنی تلخ نیست

اگر هنوز حـرف های من را باور نداری از  نادر و سیمین بپرس

که از تمام دنیــا جایــزه گرفته اند

ببخش اگر شعرهایم هیچ آهنگــــی ندارد

آخر تویــی را در خود جای داده

که به هــزار قافیه و ردیـف و آهنگ می ارزد

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1085
  • کل نظرات : 42
  • افراد آنلاین : 88
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 200
  • آی پی دیروز : 36
  • بازدید امروز : 314
  • باردید دیروز : 41
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3,378
  • بازدید ماه : 3,378
  • بازدید سال : 40,130
  • بازدید کلی : 673,212